آسمان عشق، دریای انسانیت

آسمان عشق، دریای انسانیت

اربعین شبیه رودخانه‌ای است که از دل کوه‌های محرم سرچشمه می‌گیرد.نخست باریک و آرام،ولی هر چه پیش‌تر می‌رود،سیلابی می‌شود که هر چه بر سرراهش باشد با خود می‌برد؛ نه برای ویران کردن،که برای آبیاری روح ها.

به گزارش مشرق، اربعین شبیه رودخانه‌ای است که از دل کوه‌های محرم سرچشمه می‌گیرد. نخست باریک و آرام، ولی هر چه پیش‌تر می‌رود، سیلابی می‌شود که هر چه بر سر راهش باشد با خود می‌برد؛ نه برای ویران کردن، که برای آبیاری روح‌ها. این رود در چهل روز سفر، به دریایی می‌رسد که نامش کربلاست؛ دریایی نه از آب، که از آدمیانی که به یک دل و یک صدا می‌گویند: «لبیک یا حسین».

مرز زمین و آسمان

در اربعین، آسمان پایین می‌آید و زمین اوج می‌گیرد، تا جایی که دیگر نمی‌دانی پا بر خاک داری یا در ابرها قدم می‌زنی. هر زائر، همچون پرنده‌ای است که با بال عشق پرواز می‌کند، بی‌آن‌که نگران خستگی راه باشد. هانری کربن فیلسوف فرانسوی که علاقمند اندیشه شیعی بود شاید اگر امروز بود، می‌گفت: «اینجا همان نقطه‌ای است که پیوند میان خاک و افلاک، بی‌واسطه و بی‌وقفه دیده می‌شود.»

راهی که با پای دل پیموده می‌شود

نجف تا کربلا، هشتاد کیلومتر بیشتر نیست، اما در این مسیر، زمان کش می‌آید. هر گام، معادل یک حکایت، یک دعا، یا یک قطره اشک است. برخی با پای برهنه می‌آیند، چون می‌خواهند رنج این سفر را بر تن خود بنشانند؛ برخی با پرچم، چون پیام‌آورند؛ و برخی با عکس شهیدان، چون پیمان‌شکن نیستند و عهدشان را تازه می‌کنند.

موکب‌ها در این جاده، مثل فانوس‌هایی‌اند که راه را روشن می‌کنند: یک کاسه آش داغ، یک استکان چای شیرین، یک لبخند، یا دستی که پای خسته را ماساژ می‌دهد. حتی درمانگاه‌های کوچک، به چادرهای شفابخش شباهت دارند که خستگی را از تن بیرون می‌کشند.

خانواده اربعین

در این جاده، غریبه‌ها زودتر از هر جای دیگر، به خانواده بدل می‌شوند. زائری از اندونزی، ظرف خرمایش را با کودک عراقی تقسیم می‌کند. مردی مسیحی، برای زائران مسلمان آب می‌آورد. پیرمردی از لرستان، کفش‌های کهنه‌اش را به جوانی پاکستانی می‌بخشد. اینجا کسی نمی‌پرسد تو کیستی یا از کجایی؛ همه در یک سایه‌سارند، به نام آزادگی.

چشم‌اندازی فراتر از مذهب

اگر از بالا نگاه کنی، این کاروان تنها از شیعیان تشکیل نشده است. در میان جمعیت، اهل سنت، مسیحیان، ایزدی‌ها، و حتی کسانی که خود را بی‌دین می‌دانند، گام به گام با زائران همراه شده‌اند. مثل رودخانه‌ای که هر جویبار را، از هر مسیری که بیاید، در آغوش می‌گیرد، اربعین هر دلی را که به سویش روان شود، می‌پذیرد.

زمانی که تاریخ زنده می‌شود

راهپیمایی اربعین فقط یاد گذشته نیست. مثل مشعلی است که از دست‌های تاریخ گذشته، به دست امروز رسیده تا تاریکی زمانه را روشن کند. در انقلاب اسلامی ایران، این مشعل پرنورتر شد. در مقاومت منطقه، شعله‌هایش به پرچم‌ها بدل شد. اربعین یعنی یادآوری این حقیقت که می‌توان در برابر هر طوفانی ایستاد، اگر دل‌ها در یک مسیر بتپند.

پیام رود و دریا

وقتی رود به دریا می‌ریزد، سفرش پایان نمی‌گیرد، بلکه تازه آغاز می‌شود. میلیون‌ها زائر که در کربلا جمع می‌شوند، هر کدام قطره‌ای از این دریا هستند. از اینجا، موجی تازه شکل می‌گیرد که به همه جهان می‌رود. موجی که به زبان بی‌زبان، می‌گوید: «از خون، می‌توان زندگی آفرید. از مرگ، می‌توان پلی زد که نسل‌ها از آن عبور کنند.»

راز ماندگاری

یکی از راز ماندگاری اربعین این است: اینکه هر سال، بدون دعوت دولت‌ها و بدون تبلیغات رسمی، این رود و این دریا خود به خود جاری می‌شوند. مردمان از نود کشور جهان، به اراده خود می‌آیند. نه با ترس، بلکه با شوق. نه با حساب سود و زیان، بلکه با عشق بی‌محاسبه. اما رازِ رازها، همان روز نینواست، همان زرادخانه معنی که هرگز پایان نمی‌یابد.

اربعین، قصه‌ای بی‌پایان

در پایان سفر، زائران به خانه‌هایشان بازمی‌گردند، اما قصه اربعین در دلشان ادامه پیدا می‌کند. هر کدام راوی رودخانه‌ای می‌شوند که دیده‌اند، دریایی که در آن غوطه خورده‌اند، و آسمانی که بر سرشان خم شده است. اربعین، آن پدیده‌ای است که هر سال دوباره نوشته می‌شود، اما هرگز پایان ندارد.

  • تور ترکیه
  • شهر خبر - جدید
  • اینستاگرام مشرق
  • تبلیغات در مشرق
  • نکسفون