روایت یک شب پردلهره در خیابان پاتریس لومومبا | از رویای ریاستجمهوری تا پرواز در تاریکی
خانه خرمیها در خیابان پاتریس لومومبا، شب بیستوسوم خرداد را با طعم آتش و آهن تجربه کرد؛ موشکی که در دل تاریکی فرود آمد و سکوت شب را شکست. موج انفجار، دیوارهای واحد کناری را فروریخت و ساختمان بر سر امیرعلی و امیرمحمد خرمی آوار شد.

همشهری آنلاین_ثریا روزبهانی: امیرمحمد را توانستند زودتر بیرون بکشند، اما آوار سهمگینتر روی تن امیرعلی ۱۳ساله نشسته بود؛ خاک و تکههای دیوار راه نفسش را بست و راه آسمان را برایش گشود.
امیرعلی خرمی نوجوان ۱۳سالهای بود که در حمله مستقیم رژیم صهیونیستی به خانه دانشمند هستهای دکتر ذوالفقاری که با آنها همسایه بود، به شهادت رسید.
شهلا عراقیانفر، مادر شهید امیرعلی خرمی از شب پر دردی برایمان تعریف میکند که پسر نوجوانش به شهادت رسید: «شب حادثه، حوالی ساعت ۳بامداد صدایی وحشتناک شنیدیم. شدت انفجار بهحدی بود که اتاق پسرهایم خراب شد و امیرمحمد و امیرعلی زیر آوار ماندند.
صدای امیرمحمد را میشنیدیم که کمک میخواست. همسرم بهسختی در اتاق را که پشت آن آوار ریخته بود، باز کرد و توانست او را سریع بیرون بیاورد، اما چون امیرعلی گوشه دیوار خوابیده بود، حجم بیشتری آوار و خاک رویش ریخت؛ به همینخاطر حدود یک ساعت طول کشید تا او را از آنجا بیرون بیاوریم. بچهام دیگر نفس نداشت. هیچ زخم یا خراشی روی امیرعلی نبود. پیکرش را به مأموران آتشنشانی دادیم تا او را از ساختمان خارج کنند. مأموران به همسرم گفته بودند چون پیکرش هنوز گرم است شاید بتوانیم او را احیا کنیم و دوباره به زندگی برگردانیم. امیرعلی را به بیمارستان رسول اکرم(ص) برده بودند، اما نه روی تخت بیماران، بلکه در سردخانه.»
خداحافظی عاشقانه و خاص با مادر
مادر بیش از همه، دلبسته همان خداحافظیهای روزانه است؛ رسم کوچکی که برایش همهچیز بود: «هرصبح که امیرعلی از خانه راهی مدرسه میشد، پشت در میایستاد و داخل کابین آسانسور در هوا قلبی میکشید و بوسهای برایم میفرستاد. رسم هر روزهای بود بین ما که دلم را آرام میکرد.»
خداحافظی کودکانهای که حالا مادر امیرعلی انجام میدهد. او هربار که به قطعه ۴۲میرود بر مزار فرزندش نقش قلب میکشد و بوسهای آرام روی سنگ سردش مینشاند. مادر از رابطه صمیمانه برادرها تعریف میکند: «رفیق و همبازی هم بودند؛ از فوتبالدستی گرفته تا دوچرخهسواری و بازیهای آنلاین. شوق زندگی از او نوجوانی پرهیاهو ساخته بود که اکنون نبودش خانه را سوت و کور کرده است.»
رؤیاهای بزرگ
امیرعلی نوجوانی بود پر از انرژی و آرزوهای بزرگ. یکبار دوست داشت فوتبالیست شود، مدتی دیگر بازیگر، او در رؤیاهایش، خود را رئیسجمهور آینده میدید. مادرشهید از آرزوهای امیرعلی میگوید: «همیشه میگفت میخواهم رئیسجمهور شوم. میگفت نخستین کاری که میکنم این است که مردم راحت زندگی کنند، گرانی را کم میکنم. برای تابستانش کلی برنامهریزی کرده بود. عاشق وسایل قدیمی بود و همه را نگه میداشت؛ از PS۲ قدیمی گرفته تا لباس بافتنی کودکی که مادربزرگش برایش بافته بود و او میخواست به بچهاش نشان دهد. تازه متوجه شده بود در دانشگاه یک رشته به نام بازیسازی رایانهای وجود دارد و اصرار میکرد در این رشته تحصیل کند. برای هر دقیقه از زندگیاش یک آرزو و نقشه داشت.»
کد خبر 975983
-
راز پیداکردن پیکر شهید در اتاق کارش
-
روایت یک شب پردلهره در خیابان پاتریس لومومبا | از رویای ریاستجمهوری تا پرواز در تاریکی
-
علیرضا دبیر: ایران اینترنشنال یک شبکه کثافت است | بمیرند که نمی توانند ببینند ورزشکاران ایران سلام نظامی میدهند
-
ماجرای ازدحام اتباع افغان در خیابان ولیعصر تهران
-
در جنگ بعدی نتیجه ۶۰ بر صفر خواهد شد نه ۶ بر صفر !
-
هاشمیان: مخالفم، مخالفم و مخالفم | گرانها را سمت من نیاورید!
-
شوخی شهید باقری با سردار حاجی زاده درباره شلیک موشک های سجیل + ویدئو
-
مادورو ترامپ را به مذاکره دعوت کرد؛ به ترامپ احترام میگذارم
-
هشدار رئیس مجلس درباره گرانیهای اخیر | راهحل قالیباف برای مهار گرانی
-
در جنگ بعدی نتیجه ۶۰ بر صفر خواهد شد نه ۶ بر صفر !
-
شوخی شهید باقری با سردار حاجی زاده درباره شلیک موشک های سجیل + ویدئو
-
لحظات ریزش پل در حال ساخت در کربلا + فیلم
-
بیرانوند اراده کند میتواند برای تیم ما بازی کند | دعوت جدید از گلر محروم؟
-
ماجرای شکست ماموریت فوق سری آمریکا در کره شمالی | اتفاق عجیبی که نفوذ به کیم جونگ اون را ناکام گذاشت
-
اعزام ۱۰ جنگنده «اف-۳۵» آمریکایی برای برافروختن آتش جنگ در این منطقه + جزئیات
-
کوبیده مرغ برای ۵ نفر + نکات مهم روش تهیه کوبیده مرغ
-
جزئیات انفجار یک ساختمان مسکونی در ملارد تهران | آوار شدن ساختمان روی ساکنان + ویدئو
-
واکنش اینیستا به پستی که باشگاه استقلال منتشر کرد + عکس | تنها بازیکن لیگ ایران که مسی او را فالو دارد
-
سرمربی خارجی و محبوب پرسپولیسیها: آمادهام جانشین قلعهنویی شوم
-
روایت محبوبیت شهید مصطفی بیات | چرا مردم به او «شهید زنده» میگفتند
-
سروناز؛ رفیق جانم رفت
-
۵روز تلاش یک آتشنشان برای نجات خانوادهاش | هنوز یاسیمن را پیدا نکردهام
-
مردمداری به سبک دکتر عزیزی