دفاع مقدس ۱۲ روزه، نزدیکی مردم به نظام را بیشتر کرد
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، آقای محمدحسین صفار هرندی با حضور در برنامه گفتگوی ویژه خبری با موضوع «دفاع مقدس ۱۲ روزه؛ نبرد ارادهها از میدان تا دیپلماسی» به پرسش ها در این باره جزئیات و نتایج این دفاع مقدس پاسخ داد. متن کامل این برنامه به شرح زیر است:
سوال: در بازههای زمانی مختلف ما تحلیلهای متفاوتی را از زبان کارشناسان در مورد جنگ تحمیلی ۱۲ روزه دریافت کردیم و هر روز جزئی تازه و تحلیلی تازه را از این ۱۲ روزی که ابعاد مختلف و جزئیات متفاوتی را دارد میشنویم، اگر بخواهیم نگاهی بیندازیم موضوعات مختلفی مثل نتایج عینی نتایج میدانی سناریوها و برنامهریزیهایی که دشمن اختیار کرده بود برای ورود به میدان عملیاتی کرد در میدان و آنچه که ما به آن اشاره کردیم آن نتیجه متفاوت، پیروز این ۱۲ روز جنگ بین آمریکا رژیم صهیونیستی و جمهوری اسلامی ایران چه کسی بود؟
صفار هرندی: در ابتدا اشاره کنم که همه ما که فرصت نداریم و توفیق نداریم در جمع راهپیمای اربعین شرکت داشته باشیم این حسرت مقدس را با خودمان همراه خواهیم داشت به امید اینکه عنایتی و گوشه چشمی هم بشود را از باب اینکه معرفت خودمان را نسبت به ایامی که در آن واقع شدیم ایام پیش رو ابراز کرده باشیم واقع مطلب این است که اگر اهداف اعلام شده خود اسرائیلیها و آمریکاییها هم که گاهی وقتها با هم خیلی ندار بودند و از جانب همدیگر حرف میزدند در این داستان برخلاف یک تصور بسیار ساده لوحانهای که فاصلهای بین اینها قائل هستند که البته ممکن است حتی در خود اسرائیلیها هم بین محافل مختلفشان فاصلههایی است، اما منفک دانستن این دو حوزه از همدیگر به نظرم ساده لوحی است البته بعضیها هم رندانه این کار را میکنند اصرار دارند که این حرف را بزنند، به هر حال داستانی را که آنها برایش سناریویی از قبل نوشته بودند خودشان هم اعلام کردند دو سه تا هدف مشخص داشت این اهداف شاید برجستهترینش این بود که میخواستند جمهوری اسلامی نباشد در واقع براندازی، حقیقتش من هر وقت میرسم به اینکه این ۱۲ روز چه بود بر حسب آن یافتههایی که الان محافل به خصوص دستگاههای اطلاعاتی خودمان هم کدها و نشانههای جدیدی دارند ارائه میکنند این اسمش جنگ نبود این فقط براندازی بود، عملیات براندازی که از عناصر جنگی هم به استخدام آن درآورده بودند و به خدمت گرفته بودند آن وقت جلوههای دیگری هم پیدا میکرد طبیعتاً هرچه که مقتضای چنین عملیاتی بود را در اختیار گرفته بودند آن براندازی که آنها خیلی به آن اطمینان داشتند، من اخیراً چیزی را شنیدم نمیدانم مجاز به بیانش هستم یا خیر، گفتند در روسیه از زبان برخی مقامات آنجا شنیده شده که شاید دو سه روز قبل از اینکه این حرکت را آغاز کنند در ۲۳ خرداد تماسی از محافل اسرائیلی از مقامات سطوح بالا گرفته شد با بخشی از بدنه دستگاه دیپلماسی روسیه که آن کارهایی را که میخواستید با ایران بکنید را فعلاً متوقف کنید، چون تا یکی دو روز آینده داستان ایران تمام میشود، با این اطمینان به اینکه اقداماتی که تدارک دیده بودند منجر به براندازی قطعی جمهوری اسلامی میشود آن هم در یک بازه زمانی کوتاه این شبیه همان رویایی بود که صدام نادان هم برای فتح ۶ روزه تهران داشت یا منافقین فاسد خبیث تصور میکردند که با آن شرایطی که آخر جنگ پیش آمده استعداد جامعه ایرانی الان به گونهای است که میشود راحت موجی راه انداخت و بعد آنها را با خود همراه کرد اگر آن طور به این صحنه نگاه کنیم این شکست بسیار بزرگی برای طراحانش بوده است یعنی از آنها است که میگویند چه فکر میکردیم و چه شد، حقیقتاً مهمترین تکیهگاه آنها این بود که مردم ایران پیاده نظام عملیات ما خواهند بود مردمی که دلخوریهایی دارند، کمبودها و تنگناهای معیشتی که عامل آن باز بخش عمدهاش هم آن طرف است یعنی با اعمال تحریمها خودشان فکرشان این بود که آن اعمال تحریمها فلج کننده خواهد بود و مردم ایران را مستاصل میکند میگفتند مردم باید مستاصل شوند تا شورش کنند مردمی که به ستوه میآیند دستشان به همان مقامات محلی میرسد درست عکس آن شد یعنی مردم وقتی این حادثه چهره عریان خودش را به آنها نشان داد اینجا به جای اینکه علیه مسئولین و علیه سیستم که دارد آنها را هدایت و حکمرانی میکنند با آن درگیر شوند رفتند منشا قضیه را با آن درگیر شدند.
سوال: یک مسیری را داریم با هم مرور میکنیم که دشمن میآید یک برنامهریزی چند مرحلهای و چند بعدی انجام میدهد و آن را وارد میدان میکند و تصور اینکه در یک بازه زمانی بسیار کوتاه به سرانجام میرسد کجای این محاسبات اشتباه بود؟
صفار هرندی: یک بخشی اشتباه در محاسبه قدرت مقابله جمهوری اسلامی ایران بود تصور آنها این بود که وقتی راس تشکیلات نظامی را میزنند، چهرههای شاخص هدایت کننده نیروهای مسلح را در ستاد کل، در فرماندهی کل سپاه، در فرماندهی هوافضای سپاه اینها چهرههای شاخصی بودند که تکیهگاه اصلی ما برای اینکه توانمندیهای خودمان را به رخ بکشیم حالا بخش دیگر در سایر نیروهای مسلح آن هم جای خود داشت این جایی بود که قبلاً دو تست هم شده بود اینها وقتی محاسبه کردند که اطلاعات داشتند اشراف اطلاعاتیشان در اینکه این اقدام را موثر انجام بدهند باید گفت که کامل بوده، در محاسبات آنها هم میدانستیم که آنها عملیات ترور یعنی مسئولین دستگاههای اطلاعاتی امنیتی ما این قدر را میدانستند که در برنامه آنها اقداماتی از این دست است ولی شکلش چگونه میشود شاید مثلاً خیلی جزئیات آن مد نظر قرار نگرفته بود، علی ایحال با آن عملیات برق آسا که این سابقه دارد یعنی شاید شروعش اول در جنگ جهانی دوم عملیات برق آسایی که هیتلر طراحی کرده بود برای آن کشورگشاییها و ضربه زدنهایی که اصلاً طرف مقابل را از اینکه فکر کند چطور واکنش نشان دهند باز میدارد تصور آنها این بود که جمهوری اسلامی دیگر نمیتواند فکر کند که چه عکس العملی نشان بدهد هنرنمایی مجموعه نظام که در راس آن رهبری معظم است که در همان ساعات اولیه جایگزینهای آماده در چنته شان است و رو میکنند و پس از آنکه آنها مسئولیت را به عهده گرفتند برنامههای آماده برای مقابله میآید و روی میز قرار میگیرد و بعد هم اجرا میشود و موثر هم واقع میشود این در محاسبات آنها نبود.
سوال: پس یک نقطه قوت ما رهبری هوشمندانه رهبر معظم انقلاب اسلامی بود؟
صفار هرندی: و در کنار آن آمادگی نیروهای مسلح برای عملیات مقابله به مثل، آنها میدانستند که ما از یک توانمندیهایی برخوردار هستیم ولی طبق محاسبات خودشان به همان نقطههای توانمندی ما ضربه زده بودند در همان بخش نخست واقعاً بخشی از ظرفیتهای هم پدافندی و هم آفندی ما را آنها به آن ضربه زده بودند شاید در باورشان نمیگنجید که ظرفیتهای واقعی ما چندین و چند برابر آن چیزی است که آنها رویش محاسبه کردند و به خیال خودشان اشراف اطلاعاتی پیدا کردند بنابراین وقتی چند ساعت بعد از آن عملیات مقابله با مثل ما با آن ابعاد شروع شد معلوم شد که پس این محاسبه آنها هم غلط بوده و سومین آن این بود که آنها تصور میکردند که مردم ایران پیاده نظام این عملیات براندازی خواهند بود در حالی که درست برعکس شد مردم بیشتر چسبیدند به ایران، به نظام عرض کردم به هیچ وجه ما نمیخواهیم بگوییم دلخوریهایی که مردم داشتند و آن تقاضاهای زمین مانده و توقعاتی که داشتند آنها تمام شده، خیر همین الان هم است یعنی فایل آن را جدا میکنند از اینکه وقتی میبینند یک اجنبی ادعا میکرده ما با مردم ایران کار نداریم، ما با حکومت طرف هستیم ولی برای زدن فردی که خیلی نسبت حکومتی هم ندارد یک دانشمند است حالا بگو اگر دانشمندان، چون در خدمت جمهوری اسلامی بودند حکومتی هستند ۲۰ نفری که شما همراه او از مردم عادی زدید و کشتید این چطور دوستی مردم ایران است مردم وقتی این را در همان بدو این اتفاقها دیدند بیشتر پناه بردند به حکومتی که قرار بود توسط مردم متلاشی شود مردم به آن پناهنده شدند آمدند به آن نزدیک شدند و گفتند معلوم است که اگر اجنبی بخواهد اینجا مسلط شود گفت سالی که نکوست از بهارش پیدا است، این هنوز نیامده که دارد ما را میزند هنوز نیامده این همه مردم عادی را به شهادت رساند اگر مسلط شود چه خواهد کرد، تجربههایی نظیر آن چه که صهیونیستها وقتی مثلاً با سوریهای که الان دیگر تسلیم بوده و گفت من دیگر با تو مشکلی ندارم یک یک تاسیسات سوریه را بمباران کردند با همین هیئت حاکمهای که انواع اداها را در آورده که بگوید من تسلیم هستم لباس هم آنطور میپوشد که آنها دوست دارند همانی که قبلاً به آن هیبت و هیئت داعشی و النصرهای ظاهر میشد حالا دیگر رفته خودش را آنکادره کرده کراوات میزند کت و شلوار میپوشد و کاملاً خودش را مطابق سلیقه آنها کرده، کاخ او را هم میآیند بمباران میکنند هرچند که او تیری به سمت آنها شلیک نکرده مردم ما وقتی همه این دادهها را یعنی در واقع هوش طبیعی مردم، هوش مصنوعی آنها یک کاری میکند ولی هوش طبیعی مردم ما این دادهها را کنار هم میگذارد میگوید خوب معلوم است اینها وقتی پایشان به اینجا برسد همین کارها را میکنند از ما انتقام میگیرند میگویند شما چرا در این مدت بلای جان ما شده بودید چرا حکومتی سر کار آوردید که این مشخصات را دارد. برمیگردیم شاید به آن حرفی که یک مقام خبیث آمریکایی سالها قبل گفته بود که ما اصلاً به ژن ایرانی بدبین هستیم ژن ایرانی توام با فریب و دروغ و کلک و اینها است بنابراین به ایرانیها نمیشود اطمینان کرد، به کلشان حتی آنهایی که طرفدار آمریکا جلوه میکنند به آنها هم نمیشود اعتماد کرد به نظرم این آزمایشگاه جمع و جور مناسبی بود برای مردم ما که محک بزنند ادعاهایی را که در این سالها شنیدند از چه غربیها و چه دوستداران غرب در داخل، کسانی که تریبونی داشتند و میآمدند مردم را دعوت به چیزی میکردند حالا مردم میدیدند حتی همینهایی که بلندگوی غرب بودند در مواقعی در گذشته صدای اینها در آمده و میگویند ما فکر نمیکردیم اینطور عمل کند نه ما این آمریکا را دوست نداریم، این اسرائیل فاسد و کثیف است و باید از آن فاصله گرفت و در برابرش ایستاد فرصت یک جور بازسازی آن اندیشههایی بود که به نادرستی داشت مسیری را طی میکرد و آدرسهای غلطی داشت میداد اینجا یک بازسازی اتفاق افتاد این صحنه یک بازآرایی شد.
سوال: خودشان جسته و گریخته اذعان کردند که ما سالها هزینه و تلاش کردیم که اختلافی بین مردم و حکومت ایران ایجاد کنیم و تا یک بخشی را رفته بودیم، اما این جنگ ۱۲ روزه تمام اختلافات را کنار گذاشت مردم ایران را متحد کرد کنار هم قرار داد ما صحنههای بینظیری را از مردم دیدیم در این جنگ ۱۲ روز پدر و دختری که در صف طولانی بنزین شربت بین مردم توزیع میکردند هموطنانی که به فکر آرامش و آسایش همدیگر بودند و تلاش میکردند برای اینکه این نقاط امنیت روانی را برای هم فراهم کنند در این ۱۲ روزه رسیدیم به یک وحدت و انسجام ملی حالا موقع حفظ آن است پیش از گذشته و با مسئولیتهای خطیرتر و سنگینتر چطور؟
صفار هرندی: اگر درست فهمیده بشود حکمتهای آن همبستگی و آن انسجام که چه چیزی مردم را به همدیگر نزدیک کرد به نظرم چیزهایی که جای تاسف دارد در گویش بعضی از تحلیلگران بعضی از کسانی که تریبونی دارند و جایی میتوانند حرف بزنند و بنویسند به اشتباه دارد تفسیر میشود رمز این انسجام مثلاً بعضیها من دیدم حرفهایی بوده بین ما میگفتیم قصه مثلاً حجاب، سختگیری و فلان و این حرفها وقتش اینجور موقعها نیست این حرف را میشود یک مقدار پذیرفت بله باید بگوییم بعضی از این رفتارها را یک جور تنظیم کنیم که موجب تکدر خاطر شهروند عزیز ما نشود، یک وقتی حضرت آقا فرمودند حال آن کسی که ظاهر متفاوتی دارد دلش با ما است آمده در مسیر کاروانی که رهبری رفتند مثلاً سفر استانی آنجا دارد زارزار گریه میکند در همین قضایا دیدیم کسانی که از نظر ظاهری تناسبی با ادعاهای این فرمی نداشتند قربان صدقه رهبری میرفتند به عنوان کسی که دارد ما را از این عقبه سخت با عزت عبور میدهد، اینطور میدیدند اعتزاز به این میکردند به نظر میآید که پس رعایت این جور چیزها درست است اینها سبب میشود که ما انسجام را بیشتر داشته باشیم یا مثلاً مقولهای از جنس اینترنت من نمیخواهم ارزیابی قضاوت شخصی هم رویش داشته باشم ولی میتوانم بگویم که مثلاً جزو تقاضاهای مردم هم این است که یک مقدار دستشان بازتر باشد اینجا داشتند کسب و کار میکردند اینجا دستشان باز باشد دولت هم آمده گفته من پاسخ این را میدهم، اینها قبول یک کسی آمده اینها رو گذاشته کنار این میگوید اگر میخواهید انسجام حفظ بشود علاوه بر رعایت این چیزها چیزهایی مثل فرزندآوری اینها را هم از دستور خارج کنید من هرچه دارم فکر میکنم که فرزند آوری چطور انسجام جامعه ما را دارد خدشهدار میکند که کسی ایده پس زدن این سیاست را دارد مطرح میکند همه میگویند که کل دنیا الان به این نتیجه رسیده که پیر شدن جوامع خطر آینده انسانیت است یعنی بی آینده شدن جهان و لذا همه به فکر افتادند که یک جور نیروی کار مناسب را چه با زاد و ولد خودشان و چه از طریق وارد کردن نیروی کار از بیرون این را جبران کنند بعد آن وقت کسی اینجا بگوید این سیاستی که جمهوری اسلامی به آن رسیده که ما بیاوریم برنامههای تشویقی داشته باشیم برای اینکه مردم بتوانند آینده خودشان را تضمین کنند که بعد از مثلاً پیش بینی شده که اگر آهنگ رشد را به لحاظ جمعیت ما داشته باشیم در ۱۰۰ سال آینده جمعیت ما به یک سوم این رقم فعلی خواهد رسید یعنی به تدریج مضمحل میشود اصلاً ایرانی تمام خواهد شد، بعد کسی بیاید بگوید برای حفظ انسجام این برنامه فرزندآوری را از دستور خارج کنید آدم نگران میشود. این کدهای اشتباه دادن میتواند منشا به هم ریختن جامعه باشد، چون این بی واکنش نمیماند کسی هم در طرف مقابلش حالا یک وقت معتدل میآید موضع میگیرد یک وقت هم افراطی موضع میگیرد او هم میآید میگوید این حرف، چون از مثلاً محفل نزدیک رئیس جمهور درآمد مثلاً ما زیر آب رئیس جمهور را بزنیم.
سوال: پس میرسیم به اینکه آیا انسجام ملی یعنی وحدت نظر یا نه با وجود همه اختلاف نظرهایی که در بعضی از حوزهها و موضوعات بسیار هم سازنده است و به پیشبرد و پیشرفت کشور را حاصل میکند ما باید برسیم به یک وحدت عمل؟
صفار هرندی: طبیعی است ببینید ما در حالی که اختلافاتی بین ما و دیگران است بین آحاد مردم و بین گروههای مختلف سیاسی است کلی هم اشتراک نظر است من فقط نمیخواهم بگویم با وحدت عمل راهنمایمان باشد ما کلی اشتراک نظر داریم یعنی یک جاهایی است که میگویم این را همه قبول دارند خیلی خوب این همه مواردی که همه قبول داریم چرا اینها را ول کردیم رفتیم سراغ موضوعی که میتواند منشا دعوا باشد خوب این جایش الان اینجا نیست این حرف را بگذاریم کنار یک فرصتی پیدا میکنیم سر آن چیزها هم میتوانیم بحث کنیم و به درستی شما فرمودید آن چیزی که میتواند الان ما را از این تشتت نگاهها خلاص کند عمل مشترک است، در قصه مقابله با دشمن عمل مشترک ما از خودمان صادر میکنیم.
سوال: همان ساعت اولیه جنگ رژیم صهیونیستی بر علیه ملت ما تمام جریانهای سیاسی بیانیه مشترک دارند اعلام همبستگی کردند و خودش شد یک رمز موفقیت در میان مردم و برای مردم؟
صفار هرندی: یک واقعیت این است که دشمن با بیخردی میآید عامل وحدت میشود این تجربه هم شده در جنگ هم همینطور شد…
این تجربه هم شده است، در جنگ هم همین طور شد، وقتی رژیم صدام حمله کرد، ما گروههای مختلفی که درگیر بودند با نظام، حالا وارد فاز مسلحانه نشده بودند، ولی سازمان مجاهدین خلق، منافقین در ابراز همراهی با نیروهای مسلح تا جایی رفتند که یک کارنامه پراز شهید دفاع مقدس برای خودشان درست کرده بودند.
میرفتند اسم میگذاشتند روی شهدا، میگفتند از ما هستند، یعنی خودشان را شریک در این ماجرا جلوه میدادند، این خاصیت جنگ و خاصیت دفاعی است که در برابر دشمن بیرونی صورت میگیرد، وقتی این جا اتفاق میافتد، مردم خود به خود به هم نزدیک میشوند و آنهایی که دیدگاههای دیگری داشتند چارهای ندارند، جز این که بپیوندند، بعضیها ریاکارانه ممکن است بپیوندند، باید بپذیریم هر کسی که آمد ابراز همراهی کرد، شما دستش را پس نزنید، منتها در آزمونهای بعدی معلوم میشود که این صادقانه آمده است یا نه ریاکارانه آمده است و دنبال اهدافی است، تا زمانی که آتش جنگ زبانه میکشید، بعضی از این حرفها خود به خود جایی برای مطرح شدن نداشت، ولی وقتی غبارها فرو مینشیند و آتشها دیگر زبانه نمیکشد، بعضیها میگویند حالا وقتش است که تسویه حساب کنیم، بعضیها به اشتباه آمدند بعضی از دوستان خود ما گفتند که حالا معلوم شد که مردم دوستدار انقلاب و ایران و نظام هستند، پس هر چه که ما تا حالا اهداف زمین مانده شده داریم در این فضا، بعضی از دوستان دچار همچین اشتباهی شدند، این نقطه مقابل آن مثال قبلیام بود، کسانی گفتند بیاییم پس ایران را عاری از هر گونه تعلق به اسلامیت و انقلابی گری و اینها بکنیم.
بعضی حتی گفتند مشکلات ما از تاسیس جمهوری اسلامی شروع شد، برویم به ماقبل جمهوری اسلامی.
آن یک نگاه ارتدادی بسیار خطرناک در مقابل خودش یک نگاه تندروانه دیگری را برمی انگیزد که این بیاید بگوید که ما بیاییم همه کارهایی را که آسان گرفته بودیم را سخت کنیم، اگر به خاطر مثلا.
سوال: شما تاکید به حرکت به اعتدال دارید؟
صفار هرندی: حتما این طور است و مسیر بصیر اسلام همیشه توام با عدل و قسط بوده است، عدل یعنی نشستن هر چیز در جای خودش، این چپ روی و راست رویها باطل است، تندروی، کندروی باطل است، راه راست، راه مستقیم، راهی است که منتهی به عزت، آبرو، ایستادگی، مقاومت، همه خوبی ها، کسب پیروزی، آن مسیری است که همراهی با امام جامعه دارد و امام جامعه دعوت به عدل و دعوت به قسط میکند، قرآن میفرماید یک وقت مثلا فکر نکنید الان وقت تسویه حساب است، بیافتید به جان، همان جایی که میخواهید گروهی را مجازات کنید، عدالت و عدل را باید مبنا قرار دهید.
سوال: نسلی، کسانی که سالهای دفاع مقدس را تجربه کردند و الان موسفید هستند در این دوران که کمتر فکر میکردند که جوانان این دوره اگر جنگی شود، چنین قدرتمندانه وارد جنگ شده و از کشور دفاع کنند، نمیگفتند که نمیروند، ولی تردیدهایی وجود داشت ولی در این جنگ ۱۲ روزه دیدند جوانان عزیز ما چقدر غرتمندانه، باصلابت در هر حوزهای که بودند، پزشک، در شغلهای خدماتی، درنیروهای مسلح که جان برکفانه خدمت میکردند، از کشور و وطن دفاع کردند؟ نسل جوان و نسلی که دغدغه مندی متفاوتی دارد در حوزههای مختلف و نیازمند گفتوگوهای موثر و روشهای ارتباطی متفاوتی است، برای این که او که همچنان همراه کشور و همچنان همراه نظام است در این مسیر بماند، امیدش تقویت شود و اعتمادش؟
صفار هرندی: اولا این که فرمودید یک بخشی با بیان همین اظهار مثلا این که بعضیها آمدند یک چیزهایی را پرکردند، ازخودشان گذاشتند که ما تا حالا آن طرفی بودیم و حالا وایسادیم و پای کشور هستیم، این زیاد بود، یک نمونههایی را دوستان ما نقل میکردند، مثلا بچههایی که در حوزه امنیت کار میکنند، گفتند در این اکیپهایی که در خیابان گشت میزدند، یا این که بازدیدهایی برای ایست و بازرسی گذاشته بودند، مکرر داشتیم مراجعه میشود، از ناحیه بچههایی که ظاهرشان نمیخورد.
حتی میگفت کسی با شلوارک آمده بود که میگفت قبول دارید که هیئت ظاهری من به شما نمیخورد، ولی من میخواهم شریک شما باشم، آنها به او اعتماد کرده بودند و حتی سلاح به او داده بودند با ملاحظات، تا این حد، طرف یک مرتبه همان کسی که شاید تا روز قبل تصور میکرده است که حالا یک عدهای موی دماغ و مزاحم هستند و نمیگذارند به آزادیهای مان مشغول باشیم، الان حس میکند که حتی باید شریک اینها شود و همراه شود و مکرر این وجود داشت.
از این میخواهم یک نتیجه بگیرم، این استمرار این انسجام.
سوال: با وجود دغدغه مندی نسل جوان در موضوعات اقتصادی، مشاغل، شغل پایدار و همه دغدغه مندیهایی که یک جوان امروزی مواجه است؟
صفارهرندی: آن ۱۲ روز یک آزمونی بود که ما ببینیم که وقتی مردم دچار سختیهایی میشوند، دچار سختیهای بزرگ مثل جنگ یک سختی بزرگ است، یک سعوبت است و لاجرم میآیند به حکومت نزدیک میشوند.
میگویند من که ازم برنمی آید، حکومت میتواند ما را در قبال این دشمن بیرونی هدایت بکند، حمایت بکند، یک تعبیری دارد هاوس در کتاب لویتان، میگوید دولت منظور حکومت، دولت مثل غولی است که مردم او را به او خوراک میدهند، پروارش میکنند، بزرگش میکنند، که در روز سختی از آنها حمایت میکند دربرابر دشمنی که از بیرون حمله میکند.
دولت نقشش این است در اصل و جان مایه کار دولت را حفظ امنیت میدانند.
من میگویم مردمی که به دولت پناه آوردند ۱۲ روز که نیامدند، یک سال میگویند تمام سال ما پناهنده به دولت هستیم، به حکومت هستیم، آقای حکومت به داد ما برس.
ما به تو پناه آوردیم، من که نمیتونم که طراحی اقتصاد بکنم، طراحی روابط اجتماعی بکنم، شما امکانات دارید، شما هوای ما را داشته باش.
من وقتی الان چند روز پیش مشرف بودم سفر زیارتی، یک بنده خدایی من را شناخته بود و آمد، گفت آقای فلانی ما سابق شنیده بودیم که کسی میخواهد کار خلاف کند، یک رشوه میدهد، من الان برای کار غیر خلاف و قانونی میخواهم بکنم مجبور به رشوه دادن شدم، دولت باید به اینها پناه بدهد، این داد و فریاد به هوا برخاسته جمعیتی که میگوید آقا من دلم میخواهد سالم زندگی کنم، ولی بعضی از سازوکارها من را هدایت به سمت عدم سلامت میکند.
سوال: سازوکارها و تکلیفی که شما میگویید، الان دولت و قوه مقننه و قوه قضائیه، همه ارکان کشور که باید مسئولیتی را داشته باشند برای حفظ این انسجام، برای این مردم داشته باشند، در مقابل مردمی که پای کار کشور بودند، با تاکید شما نه در طول ۱۲ روز همیشه و در مواقعی که کشور به آنها نیاز داشته است، چه باید بکنیم؟
صفار هرندی: امام تعبیری داشتند و میگفتند شاید قریب به این مضمون عمل صالح برای هر کسی این است که همان جایی که قرار دارد آن جا را آباد کند، درست کند.
از قوه قضائیه کسی توقع ندارد که نسخههای اقتصادی برای کشور بنویسد، ولی قوه قضائیه مامور به این است که جریانی را که درصدد اخلال در زندگی مردم به انحای مختلف است، این را کشف کند و با آنها برخورد کند، از این، این را توقع دارند.
اگر این افراد در قالب یک عناصر شروری که هر وقت مردم میخواهند یک آرامشی پیدا کنند، اینها یک فتنه درست میکنند، این فتنه حالا یک وقت ممکن است با اقدامات ازجنس ضد امنیتی ممکن است، یک وقت ذهن و دل مردم را تخریب میکنند.
بعضی از کسانی که در همین مدت شروع کردند شایعات پراکندن علیه چهرههای شاخص و نورانی این دفاع ۱۲ روزه مقدس، علیه اینها حرفها و اراجیف گفتند، اینها را متهم کردند، دستگاه قضائی مسئولیتش این است که این موارد، نمیگوییم بگیر و ببند راه بیاندازد، طرف را صدا کند، که تو این حرف را زدی، این ادعا را کردی، مدارکت کجاست، باید بیاید جواب بدهد.
یا دستگاه تقنینی کشور که شان نظارتی روی عمل مسئولان اجرایی و جاهای دیگر دارد، در بخش تقنینش اگر گم شده قانونی چیزی داریم، زودتر اقدام بکنیم، یک کاری بکنیم.
بعضی از شاید یک قانون اضافه دارم، بعضی از قوانین ممکن است دست و پاگیرباشد.
سوال: چه بسیار داریم، به نقل ازخود نمایندگان مجلس؟
صفار هرندی: یک وقتی صحبت بود که اگر بنا باشد یک پالایشی صورت بگیرد در قوانین، از گذشته ها، خیلی از قوانین ما که الان اجرا میشود برای قبل از انقلاب، تحکیمش کردیم که بعد از انقلاب ادامه پیدا کرده است، اگر اینها را جمع کنیم، از میان اینها یک درصد قابل توجهی بیش از نیمی باید کنار بگذاریم.
این را بکنیم، الان یک اقداماتی به اعتبار حضورم در مجمع یک اقداماتی کردند و گزارشی هم دادند که برای تنقیح قوانین چه اقداماتی کردیم، بعضی از کارها میطلبد که ما فکر کنیم مثل همان ۱۲ روز در محیط جنگی، تمام وقت مان صرف این کنیم که به داد مردم برسیم و این مشکلات و این گرهها را از سر راه مردم برداریم.
سوال: یک سوال با چند وجه بسیار مهم، رسانه موضوعات فرهنگی، بخشهای ورزشی، موضوعات آموزشی و همه ارکانی که مواجه مستقیمی دارند برای این که نقشی ایفا کنند، برای حفظ انسجام، برای مقابله با ایران هراسی و برای مقابله با جریانهای رسانهای که جریانهای غربی و رسانههای غربی دارند دنبال میکنند، به نظرتان مهمترین محورهایی که باید مدنظر قرار گیرد چیست؟
صفار هرندی: قبل از هر چیز هر عاملی که میتواند ذهن ما را از توجه به دشمن که باید تمرکز روی آن داشته باشد. این را منحرف کند، ببرد به جایی که موضوع اصلی نیست، با این باید برخورد شود.
همه مردم حواس شان باشد، مثلا میروند به یک رسانهای مراجعه میکنند، اگر دیدند مشرب او این است که وسط این داستان که ما هنوز وسط داستان هستیم، بعضی خیال میکنند تمام شده است، نه یک توقفی ایجاد شده است، امیدواریم که هیچ وقت تکرار هم نشود، ولی نیروهای مسلح ما همیشه مترصد هستند، که اگر شرارتی صورت گرفت با قدرت باید پاسخ دهند، پس آنها یک آمادگی و یک استعداد برای مقابله با خودشان همراه کردند و حفظ کردند.
مردم هم باید این حس را داشته باشند، البته این نباید مانع از انجام کارهای روزمره مان شود، کارمان را انجام میدهیم، ولی حواس مان است و شاخکهای مان دائم رصد میکند تحرکات دشمن را، یک جایی یک عملیات، عملیات فریب است، میفهمیم، همین روزها جریان واسطه به صهیونیست و آمریکاییها کلی عملیات فریب روی ذهن جامعه ما انجام میدهند، که فردا میخواهد جنگ شود، مردم را در یک حالت حیرت نگه دارند، خوب معلوم است فیک است، اما یک بخشی هم داشتن آمادگی هاست.
آمادگیها باید در جای خودش جریان داشته باشد، نکته دیگر این است که این ماجرای ۱۲ روز محبتها را در بین مردم افزایش داد، یعنی دلها را به هم نزدیک کرد.
عوامل مختلف میتواند دلها را از همدیگر گریزان کند، هر عنصری که این کار را میتواند انجام دهد از دستور باید خارج کرد، البته یک بخشی به دستگاهها و مقامات و به گروهها و احزاب مربوط میشود یک بخشی هم به خود مردم مربوط میشود، واقعا تصویری که مردم از همدیگر دارند، باید اصلاح شود، گاهی وقتها در نظرسنجیها از مردم سوال میشود که به نظرشما مثلا چقدر مردم طاقت دارند، میگویند ۵۰ درصد، بعد میگویند، خود شما چقدر طاقت دارید، میگویند ۸۰ درصد، آن جایی که راجع به خودشان حرف میزنند، جوابها آرامش بخش ترست، معلوم است پس ما یک تصویر بعد توی ذهن مان از دیگران ایجاد شده است.
یک تعبیری است که آقا همه دیگر دنبال فلان کار هستند، همه دارند میچاپند و میبرند و همه خلاف میکنند، دروغ میگویند، نه چنین چیزی نیست، وقتی از او میپرسید شما اهلش هستید، میگویند نه من نیستیم.
یک بخشی هم بدبینیهای نسبت به همدیگر را باید از دستور خارج کرد و آخرین نکتهای که مکرر مورد تاکید رهبری معظم بوده است با حکمت این تعبیر را به کار میبردند، امید به آینده، به هیچ وجه نباید از دستور خارج شود.